برنامه نویسی چیست ؟

سال 1940 : ابتدایی ترین زبان برنامه نویسی زبان برنامه نویسی اسمبلی یا صفر و یکی بود، در این روش برنامه نویسی باید دستورات به زبان ماشین ترجمه و درج می شد، برنامه نویسی به این روش واقعا سخت و پر هزینه بود، رفع اشکالات پیش آمده بسیار مشکل بود.

در سال های 1950 تا 1960زبان برنامه نویسی FORTRAN که از واژه FORmula TRANslator گرفته شده بود توسط John W. Backus اختراع شد. همچنین زبان های برنامه نویسی دیگری چون
1951 - Regional Assembly Language
1952 - Autocode
1954 - FORTRAN
1955 - FLOW-MATIC (forerunner to COBOL)
1957 - COMTRAN (forerunner to COBOL)
1958 - LISP
1958 - ALGOL 58
1959 - COBOL
1962 - APL
1962 - Simula
1964 - BASIC
1964 - PL/I
نیز اختراع شدند . با توجه به اینکه در این دوران تعداد رایانه ها محدود و امکانات این سیستم ها محدود بود کارهای برنامه نویسی عظیمی شکل نگرفت و بیشتر این برنامه نویسان برای انجام محاسبات ریاضی برنامه می نوشتند. البته برنامه نویسی در این دوران پیشرفت چشم گیری داشت با توجه به این که دستورات این زبان های برنامه نویسی با زبان انسان شباهت و نزدیکی زیادی داشت تعداد افراد بیشتری علاقه مند به برنامه نویسی شدند.
رفته رفته پیشرفت های بیشتری را شاهد بودیم تا برنامه نویسی ساخت یافته اختراع شد.

در این دوران برنامه اصلی به تکه های کوچک برنامه تقسیم می شدند و برنامه های یک شکل ساخت یافته ای پیدا کرده بوند. تا پیش از این رایانه دستورات را خط به خط می خواند و اجرا می کرد ولی با پیدایش برنامه نویسی ساخت یافته شکل اجرای برنامه ها تغییر کرد و تکه های مختلف برنامه در هر زمان بسته به نیاز اجرا می شدند به این ترتیب برنامه نویسان بیشتری می توانستند روی یک برنامه کار کنند و به این ترتیب کار برنامه نویسان ساده تر می شد و هر کدام بخش مختصری را بر عهده داشتند همچنین رفع باگ های به وجود آمده بسیار ساده تر بود.

پس از این دوران برنامه نویسی شیء گرا پا به عرصه ظهور گذاشت. این نوع برنامه نویسی تحولی عظیم را در برنامه سازی رایانه ای ایجاد نمود که تا امروز هم در تمامی محیط های برنامه نویسی به چشم می خورد.





توضیحات یکی از دوستان برنامه نویس در مورد برنامه نویسی ساخت یافته و شیء گرا :

برنامه نويسي ساخت يافته روش منظمي براي توليد برنامه هاست . برنامه هايي كه به اين شيوه نوشته ميشوند خوانايي زيادي دارند ( يعني راحت درك ميشوند ) , آزمايش و اشكال زدايي و اصلاح آنها نيز آسان است . در اين روش برنامه بصورت مجموعه اي از فعاليت ها تصور ميشود كه بايد بر روي داده ها انجام شوند . هر كار پيچيده اي به چند كار كوچكتر تجزيه ميشود تا اين كارها براحتي قابل پياده سازي باشند . سپس براي انجام هريك از اين كارها , زير برنامه ي خاصي كه تابع ( Function ) نام گرفته نوشته ميشود . به همين دليل به اين شيوه " برنامه نويسي بالا به پايين " ( Up-Down programming ) نيز مي گويند . برنامه نويسي ساخت يافته روش موفقي در حل مسائل پيچيده است . توابع قابليت استفاده ي مجدد دارند . يعني ميتوان توابع يك برنامه را در برنامه هاي ديگر نيز بكار برد . به اين ترتيب كد نويسي كمتر ميشود و توليد نرم افزار با سرعت بيشتري صورت مي گيرد .
توابع امكان مي دهند تا توليد نرم افزار با استفاده از گروه ممكن شود . به اين شكل كه پس از مشخص شدن توابع مورد نياز , هريك از اعضاي گروه وظيفه ي نوشتن و آزمايش توابع مشخصي را برعهده مي گيرد و به اين شكل اعضاي گروه بصورت همزمان روي بخش هاي مختلف برنامه كار مي كنند بدون اينكه يكي منتظر ديگري بماند . در نهايت اين توابع به هم پيوند مي خورند تا جريان منطقي برنامه برقرار شود .
بديهي است كه عيب يابي و اصلاح برنامه نيز آسان ميشود , زيرا با برسي جريان برنامه , تابع معيوب بسرعت شناسايي و اصلاح ميشود بدون اينكه بقيه ي بخش هاي برنامه تغيير يابند . زبان هاي C و PASCAL دو نمونه از زبان هاي برنامه نويسي ساخت يافته هستند .

برنامه نويسي شئ گرا روش نويني است كه بجاي آن كه به جريان اجراي برنامه بپردازد , به داده هايي كه قرار است پردازش شوند مي پردازد . در اين روش , داده هاي مرتبط با هم يك جا جمع ميشوند و توابعي كه براي پردازش آنها لازم است نيز اضافه ميشود به تركيب حاصل " شئ " ( Object ) مي گويند . پس از اينكه اشياي برنامه شناخته شدند , با ارسال پيام به يكديگر , تراكنش هايي انجام مي دهند كه حاصل اين تراكنش ها , مقصود اصلي برنامه را تامين مي كند . درست مثل دنياي اطراف ما كه در آن اشياي مختلف با رفتارشان روي اشياي ديگر تاثير مي گذارند تا كاري را انجام دهند .
قدرت برنامه نويسي شئ گرا در " پنهان سازي اطلاعات " ( Information Hiding ) است . يعني داده هاي مورد نياز و توابع لازم براي يك شئ , درون آن شئ محصور ميشود . به اين ترتيب ساير اشياي برنامه از پياده سازي داخلي اشياي ديگر بي خبرند و فقط توابع و داده هاي لازم را مي توانند دست يابي كنند . در نتيجه توابع درهم و برهم از يكديگر تفكيك شده و درون اشياي خاصي قرار مي گيرند . خلاصه اينكه منطق برنامه براحتي دنبال ميشود و جزئيات كم اهميت ما را سردرگم نمي كند . عيب يابي چنين برنامه اي نيز راحت است زيرا اغلب براحتي مي توان شئ معيوب را شناخت و با اصلاح پياده سازي داخلي آن , برنامه را بهبود داد . اشياء نيز مثل تابع ها قابليت استفاده ي مجدد دارند و اين كار بسيار آسانتر و منطقي تر انجام ميشود زيرا هم ميتوان اشياء را با هم تركيب كرد تا شئ جديد حاصل شود و هم با استفاده از وراثت مي توانيم از روي اشياي قبلي , شئ جديدي بسازيم كه ويژگي هاي مشترك و ويژگي هاي منحصر بفرد داشته باشد .
برنامه نويسي گروهي با استفاده از شئ گرايي بهتر انجام ميشود . اعضاي گروه به جاي آنكه روي نوشتن توابع متمركز شوند , روي ساختن اشياء تمركز مي كنند . چون شئ گرايي از مخفي سازي اطلاعات سود مي برد , اعضاي گروه ميتوانند شيء ساخته شده توسط ساير اعضا را بدون درگير شدن با جزئيات داخلي اش بكار بگيرند . به همين علت است كه شئ گرايي در مديريت برنامه هاي حجيم و پيچيده موفق تر است . #C و JAVA دو تا از زبان هايي هستند كه برنامه نويسي شئ گرايي در آنها انجام ميشود .

روزی که تو آمدی ز مادر عریان
مردم همه خندان و تو بودی گریان
کاری بکن ای بشر که روز رفتن
مردم همه گربان و تو باشی خندان

برنامه نویسی

برنامه ,نویسی ,مي ,كه ,شئ ,ميشود ,برنامه نویسی ,برنامه نويسي ,به اين ,این دوران ,در این ,زبان برنامه نویسی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


دانلودستان ارزانی فانوس رایانه Donald's blog آموزش دانلود رایگان مقالات isi و کتب علمی مرجع فروش انواع فایل های علمی و آموزشی آرین تیموری سرشت رایتم : مرجع وبمستران ایرانی گروه کوهنوردی شتاب کتابخانه عمومی قائمیه اشکنان